قدس نلاین: به این فکر کنید که قرار نیست همیشه، هر وقت و هر جایی که گوشیتان را باز میکنید یا روزنامهای را ورق میزنید، چشمتان بیفتد به اخبار و ماجراهای داغ اما تلخ و هولناک کرونایی. باور کنیم در این وانفسایی که فکر میکنیم وانفسای خبر خوب است و نرمترین خبر، خبر دستگیری محتکران اقلام بهداشتی است، اخباری هم پیدا میشوند که چشم شما را روشن کنند و دلتان را گرم. چند پرده زیر را میخوانیم تا باور کنیم همه پردههای نمایش زندگی، پردههای تلخ و غمبار نیستند:
پرده اول: بازار کساد – رونق جوانمردی / فیلمی که خبرگزاری در فضای مجازی گذاشته، مربوط به مالک و مستأجر است اما مثل فیلمی که چند روز پیش دست به دست میشد، دیدنش حالتان را بد نمیکند. مالک نه تنها اسباب اثاثیه مستأجر را توی پیادهرو نریخته بلکه اجاره ۳۰ مغازهای را مالکشان بوده، به خاطر شرایط ناجور اقتصادِ کرونازده، به مستأجرانش بخشیده است. «علی جبلی» اهل دیلم اگرچه نمیتواند و تخصص ندارد که در بیمارستانها به جنگ کرونا برود اما به سهم خودش، کمر همت را بسته و سعی میکند «کرونا را شکست میدهیم» را رنگ واقعیت ببخشد. یعنی همان کاری را میکند که «حاج محمود بیات» کاسب ۶۸ ساله اهل همدان کرده و پیش از این اجاره هفت مغازهاش را بخشیده چون به قول خودش اجاره گرفتن از کاسبانی که بازارشان کساد است، در این شرایط بیانصافی است و پول بیانصافی از گلوی آدم پایین نمیرود.
پرده دوم: من هستم / «زین العابدین فتحی» ۲۸ بهمن، یعنی کمتر از یک ماه پیش بازنشسته شد. بازنشسته شد و رفت که خستگی همه این ۳۰ سال را در کند. آقای پرستار با لهجه شیرین آذری به خبرنگار گفته است: «از شما چه پنهان خسته شده بودم و لحظه شماری میکردم برای رسیدن این روز. نامه درخواست بازنشستگی را نوشتم و به بیمارستان آمدم... با دیدن اوضاع شوکه شدم... کرونا به بیمارستان رسیده بود و شرایط بخش عادی نبود. نگاه بچهها نگران بود. بدون آنکه فکر کنم چقدر منتظر رسیدن این روز بودم نامه درخواست بازنشستگیام را پاره کردم و به مسئول بخش گفتم از همین لحظه روی من حساب کنید. گفت تو که تعهدی نداری. گفتم من هستم. از روز ۲ اسفند تا این لحظه که با شما صحبت میکنم هم خانه نرفتم».
پرده سوم: مهلت میدهم / این پرده خودش دو یا سه پرده است و شاید شما هم توی شهر و دیارتان مشابهش را دیده باشید. «محمدرضا حیدری» هم ورزشکار است و هم عمدهفروش و البته اخلاق ورزشکاری هم دارد. چون به محض شیوع کرونا و جدی شدن ماجرا در قزوین، به همه خریدارانی که از او خرید کرده و چک دادهاند، پیام داده: نگران تاریخ چکهایتان نباشید... من به شما مهلت میدهم! خبر خوب آخر هم تشکیل گروههای جهادی کوچک برای تولید ماسک است که از مرحله کلید خوردن گذشته چون «کارگروه بهداشت و درمان مجمع جهادگران بسیج سازندگی تهران بزرگ و قرارگاه جهادی عمار» چند روزی است دست به کار شده و با تمام توان پویش ملی و توفان همدلی راه انداختهاند و دارند ماسک تولید میکنند.
نظر شما